Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شبستان»
2024-05-07@02:14:11 GMT

خطیبی عاشق هویت و ملیت ایرانی بود

تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۶۱۹۷۶

خطیبی عاشق هویت و ملیت ایرانی بود

آیین یادبود زنده‌یاد «ابوالفضل خطیبی» شاهنامه‌پژوه و پژوهشگر تاریخ ایران و ادب فارسی با حضور و سخنرانی «غلامعلی حداد عادل»، «محمد دبیرمقدم»، «فتح‌الله مجتبائی» و «فریبا شکوهی» در تالار دکتر شهیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.


به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ «غلامعلی حداد عادل» با گرامیداشت یاد و خاطرۀ ابوالفضل خطیبی گفت: زنده‌یاد خطیبی سال‌های زیادی معاون گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان زبان و ادب بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با اینکه او در گروه فرهنگ‌نویسی مشغول بود اما بخش عمدۀ شهرت او در محافل دانشگاهی و ادبی به واسطه شاهنامه‌پژوهی بود و بیشترین مقالات و سخنرانی‌های او نیز در حوزۀ شناخت جنبه‌های مختلف حماسه‌های ملی ایران و شاهنامۀ حکیم فردوسی بود.


او با اشاره به «شاهنامه فردوسی» که مظهر اعلای ایران‌دوستی است، گفت: شاهنامه‌پژوهی خطیبی، نشان عشق عمیق او به هویّت و ملّیّت ایرانی و به دل‌بستگی زبان فارسی است.


رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: ما تصور می‌کردیم زنده‌یاد ابوالفضل خطیبی پس از بازنشستگی فراغت بیشتری دارد تا آثار بیشتری در حوزۀ شاهنامه تألیف کند، اما متأسفانه بیماری مهلکی به سراغ او آمد و درعین ناباوری در بیست‌ویکم دی‌ماه خبر درگذشت او را شنیدیم که اسباب تأسف شد.


حداد عادل در پایان سخنانش با طلب آمرزش برای ابوالفضل خطیبی و خواندن بیت «آخر چو فسانه می‌شوی ‌ای بخرد/ افسانه نیک شو نه افسانه بد»، گفت: أن‌شاءالله در آینده از ما به‌عنوان افسانۀ نیک یاد کنند. 


درادامه، محمد دبیرمقدم، معاون علمی و پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ با ابراز تأسف از درگذشت ابوالفضل خطیبی و آرزوی روزهای پر امید و سرشار از موفقیت برای خانوادۀ فرهنگ‌دوست این پژوهشگر برجستۀ متون حماسی و شاهنامه، گفت: زنده‌یاد ابوالفضل خطیبی بی‌گمان در زمرۀ شاهنامه‌پژوهان نامی و تأثیرگذار و اندیشه‌ورز جاویدان خواهد ماند. او در مجموعه‌برنامه‌هایی که برای برگزاری همایش بین‌المللی هزارۀ شاهنامه در اردیبهشت سال ۱۳۹۰ در فرهنگستان زبان و ادب فارسی تدارک دیده شده بود، سهم و نقش مؤثری داشت. 


او افزود: خطیبی در پژوهش‌های خود گاه از منظری کلان به شاهنامه فردوسی می‌پرداخت و گاه از منظری خرد؛ در نگاه کلان او هویّت در شاهنامۀ فردوسی موضوع شایان‌توجّهی داشت و او این مفهوم، یعنی هویّت ایرانی را در عصر تاریخی شاهنامه در سه مقطع قابل تشخیص توصیف نمود. 


دبیرمقدم ادامه داد: خطیبی بر این نظر بود پس از فردوسی هویّت ایرانی نه در بستر حکومتی یکپارچه به لحاظ سیاسی و دینی بلکه در بستری فرهنگی، ادبی و هنری استمرار یافته است. وی در مقام مقایسه این گمانه را پیش نهاد که اگر دیوان حافظ «ناخودآگاه جمعی ایرانیان» را باز می‌تاباند، شاهنامه «خودآگاه جمعی ایرانیان» است. دیدگاه خطیبی دربارۀ شناخت منبع یا منابع شاهنامه، گویای اشراف یک پژوهشگر روزآمد است. 


در ادامۀ این مراسم فتح‌الله مجتبائی، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: در جوانی پدرم برای من دعای رسیدن به ایّام پیری کرد، اما من هرگز این دعا را برای کسی نمی‌کنم، چون پیری چیز بسیار بدی است و به واسطه پیری آدم بارها داغدار عزیزانش می‌شود. من در سالیانی که پشت سر گذاشته‌ام در مجالس یادبود دوستان و عزیزان بسیاری شرکت کرده‌ام و با از ‌دست‌ دادن هر یک از این عزیزان دردی به دردهای من اضافه شده است و خبر درگذشت ابوالفضل خطیبی یکی از این داغ‌ها بود.


او افزود: ابوالفضل خطیبی با من در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی همکاری داشتند و از همان زمان بود که به او علاقه‌مند شدم. در او شوق زیادی نسبت به ادبیّات فارسی و فرهنگ ایرانی دیدم. او انسانی جست‌وجوگر، فعال و کوشا بود. خطیبی مسائل ادبی را بسیار جدّی دنبال می‌کرد و همواره در نشست‌هایی که با هم داشتیم حاصل پژوهش هایش را با صمیمیّت خاصّی که داشت، با ما در میان می‌گذاشت.


عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: خطیبی آدم استاددیده‌ای بود و با استادانی چون «علی‌اصغر دادبه» و «علی‌اشرف صادقی» کار کرده بود. او با هر استادی که کار می‌کرد تا جایی که می‌توانست از دانش او بهره می‌گرفت. خطیبی بخش عمدۀ عمرش را صرف پژوهش‌هایش دربارّ شاهنامه کرده بود.


او در پایان سخنانش با ابراز تأسف از درگذشت ابوالفضل خطیبی گفت: درگذشت او ضایعۀ جبران‌ناپذیری برای شاهنامه‌پژوهی و فرهنگ اسلامی به شمار می‌رود، امیدوارم که روانش شاد و جایگاهش در جوار اولیای دین و نیکان درگاه پروردگار باشد.


در ادامه پیام تصویری «علی‌اشرف صادقی» مدیر گروه فرهنگ‌نویسی و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی که در تهران حضور نداشت، برای حاضران پخش شد. 


صادقی، خطیبی را یکی از معدود شاهنامه‌پژوهان کشور خواند و گفت: با زنده‌یاد ابوالفضل خطیبی در سال 1368 آشنا شدم که به عنوان پژوهشگر تاریخ در مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی مشغول به کار شده بود. آن‌قدر من در او صمیمیّت دیدم که بعدها وقتی گروه فرهنگ‌نویسی در فرهنگستان زبان ادب فارسی تشکیل شد، از او تقاضا کردم که در این گروه به من کمک کند. 


او افزود: خطیبی ویژگی‌های اخلاقی بسیار خوبی داشت. پشتکار علمی او ستودنی بود. او هر زمان که تصمیم می‌گرفت کتاب یا مقاله‌ای بنویسد همّ کارهایش را رها می‌کرد و تمام وقتش را صرف آن پژوهش می‌کرد و تا زمانی که آن کار را به سامان نمی‌رساند، آن کار را رها نمی‌کرد. 


مدیر گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: خطیبی زمانی که می‌خواست مقاله‌ای بنویسد، فقط به یک منبع بسنده نمی‌کرد، بلکه تلاش می‌کرد تمام منابع موجود را ببیند و هر مقاله‌ای که می‌نوشت حداقل به دو نفر از متخصّصان نشان می‌داد و نظرات‌ آن‌ها را جویا  می‌شد. او همواره از نقد مقالاتش استقبال می‌کرد.


عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به همکاری خطیبی در تصیحح دو جلد شاهنامه با جلال خالقی مطلق گفت: ابوالفضل خطیبی و سجاد آیدنلو دو تن از شاهنامه‌پژوهان خوب ما هستند که اتفاقاً با هم بسیار دوست بودند و همواره دربارۀ مقالاتی که می‌نوشتند با هم بحث و گفت‌وگو می‌کردند.


او با اشاره به مقطع طولانی که خطیبی معاون او در گروه فرهنگ‌نویسی بودند، گفت: خطیبی در کار علمی آدمی بسیار جدّی بودند و من از او خواسته بودم که در گروه فرهنگ‌نویسی مقرّرات سخت و دقیقی اعمال شود تا پژوهشگران تمامِ وقت خود را صرف کار فرهنگ‌نویسی کنند. 


صادقی ادامه داد: خطیبی تمرکزش را تنها معطوف به پژوهش در شناهنامه نکرده بود و مقالات خوب بسیاری از او درباره شاعرانی چون حافظ و مسائل ادبی منتشر شده است. امیدوارم با کوشش تنی چند از همکارانم به‌زودی مجموعه‌مقالات او در دو مجلد منتشر شود.


مدیر گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: خطیبی ویژگی دیگری داشت که دلش نمی‌خواست حاصل تمام پژوهش‌هایش را تنها به نام خود منتشر کند او اگر در پژوهش‌هایش از حاصل تحقیقات سایر پژوهشگران نیز بهره‌مند می‌شد، پیشنهاد می‌داد نام آن‌ها نیز کنار نام خودش در کتاب‌ها و مقالاتش منتتشر شود. 


صادقی با توصیف دکتر خطیبی به‌عنوان ادیبی ایران‌دوست و با ابراز تأسف از درگذشت نابهنگام او، ادامه داد: خطیبی قلم روان و زیبایی داشت. او بسیاری از مطالبش را پیش از این که به صورت مقاله منسجم کند در صفحۀ فیس‌بوکش منتشر می‌کرد و مطالبش را با دوستدران فرهنگ و تمدّن ایران در میان می‌گذاشت. او در کنار تدریس در دانشگاه در مؤسسات و آموزشگاه‌های مختلف در جای‌جای ایران به تدریس شاهنامه پرداخت و دربارۀ شاهنامه در شهرهای مختلف ایران سخنرانی کرد و شاگردان بسیاری نیز تربیّت کرد.


در پایان این مراسم، فریبا شکوهی، همسر زنده‌یاد ابوالفضل خطیبی در سخنانی ضمن تقدیر از همراهی‌ها و همدلی‌های مجموعۀ مدیران و همکاران فرهنگستان در دوران بیماری و درگذشت خطیبی گفت: هجده روز پیش به ناگاه همسر، همکار و دوست نازنینم به دیار ابدی پر کشید و مرا با بهت و اندوه بی‌پایان تنها گذاشت و چنانکه آرزوی او بود در آغوش مام وطن جان سپرد و در دامان ایران‌زمین به خاک سپرده شد.


او خطیبی را میهن‌دوستی دوآتشه خطاب کرد و افزود: تمامیّت ارضی دیار کهنسال گربه‌سان‌مان ایران دغدغۀ اصلی او بود. چنانکه در بیشتر سخنرانی‌های خود در تهران و به ویژه در شهرستان‌ها در محافل دانشگاهی و انجمن‌های ادبی و حلقه‌های دوستداران شاهنامه، تنها به خوانش شاهنامه یا نقل داستان و تفسیر آن بسنده نمی‌کرد، شاهنامه برای او پلی بود برای ایجاد یکپارچگی میان ایرانیان با هر قوم و نژاد و زبانی. او همواره به نسل جوان توصیه می‌کرد با کاوش در ادبیّات پربار و شکوهمند این دیار کهنسال به‌ویژه شاهنامه، به مبانی اخلاقی مندرج در آن بیشتر توجه کنند.


عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان فارسی عنوان کرد: خطیبی با شیفتگی به زبان فارسی و عشق به فرهنگ، هنر و ادبیّات غنی این کهن بوم، در سال ۱۳۷۵ به فرهنگستان پیوست و پس از یک سال فعالیت در گروه شبه‌قارّه، افتخار همکاری با دکتر صادقی نصیبش شد و تا زمان بازنشستگی در گروه فرهنگ‌نویسی خدمت کرد. 


شکوهی ادامه داد: خطیبی همواره می‌گفت در دوران جوانی آرزوی من این بود که شغلم پژوهشگری باشد و چه کاری شریف‌تر از این. اینکه در گوشه‌ای دنج بنشینی و در کتاب‌ها تفحّص کنی و سپس یافته‌هایت را بر روی کاغذ بیاوری و آن کار به نام تو برای همیشه ثبت شود.


او افزود: خطیبی دلبستۀ محیط علمی و صمیمی فرهنگستان بود و در سال‌های حضور خود در کنار شاهنامه‌پژوهی، آنچه در توان داشت برای تعالی فرهنگستان زبان و ادب فارسی عرضه کرد. شمار زیاد مقالات او در نامه فرهنگستان و دانشنامۀ زبان و ادب فارسی و خدمت در گروه فرهنگ‌نویسی خود گواه این دلبستگی است. توصیۀ او به من همواره این بود گوشه‌ای بنشینم و فقط بنویسم چون تنها چیزی که از ما به جا می‌ماند نوشته‌های ما است نه پست و مقام. او حتّی در دوران بیماری با اینکه بازنشسته شده بود، فعّالیّت‌های سه گروه فرهنگ‌نویسی، دانشنامۀ زبان و ادب فارسی و شبه‌قارّه را دنبال می‌کرد.


به گفته شکوهی، خطیبی تعصب خاصی نسبت به فرهنگستان داشت، به‌گونه‌ای که هیچ‌گاه برنمی‌تافت حتّی به‌شوخی چیزی ناروا دربارۀ فرهنگستان بگوید. او در چنین مواقعی برمی‌آشفت و خود را موظّف می‌دانست تا همواره دربارۀ اهمیّت و فعّالیّت‌های فرهنگستان زبان و ادب فارسی روشنگری کند. 


شکوهی ادامه داد: همان‌گونه که خود خطیبی در گفت‌وگویی گفته، او با شاهنامه نفس می‌کشید و روزها و شب‌هایش با شاهنامه عجین شده بود. انس و الفت او با شاهنامه به گونه‌ای بود که امروز هر جا نامی از شاهنامه برده شود، از ابوالفضل خطیبی نیز یاد می‌کنند. 


گفتنی است در این آیین، با حضور «علی رواقی»، «محمد سرور مولایی»، «موسی اسوار»، «مسعود جعفری جزی» اعضای پیوسته، محمدرضا ترکی و محمدرضا نصیری اعضای وابسته، مدیران، اعضای هیئت علمی، پژوهشگران و کارکنان فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تالار دکتر شهیدی برگزار شد.

پایان پیام/32

منبع: شبستان

کلیدواژه: عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی گروه فرهنگ نویسی شاهنامه پژوهی پژوهش هایش ت ایرانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۶۱۹۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شاعری که براساس دانش ادبی شعر نسروده!

فرهاد طاهری، پدرش، محمدحسین طاهری را شاعری می‌خواند که براساس قریحه شعر سروده نه براساس توانایی دانش ادبی می‌گوید او به جریان‌های ادبی رایج، کمترین اعتنایی نداشت. با توجه به اینکه در شهری می‌زیسته که زبان‌های تاتی تاکستانی و ترکی رایج است، اشعارش در تحکیم وحدت ملی و تقویت زبان فارسی بسیار مهم است.

فرهاد طاهری، دانشنامه‌نگار و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران  دیوان اشعار پدرش، محمدحسین طاهری را گردآوری و به تازگی راهی بازار نشر کرده است. او در گفت‌وگویی مکتوب با ایسنا درباره ویژگی‌ شعرهای این دیوان توضیح داده است.

 متن گفت‌وگو در پی می‌آید:

 در ابتدا درباره این دیوان شعری توضیح می‌دهید؛ درباره سبک شعری شاعر، تعداد اشعار و مضمون‌هایی که در این شعرها به کار گرفته شده است.

پیش از پاسخ دادن به پرسش‌های شما، لازم می‌دانم از توجه آن خبرگزاری پرمخاطب به انتشار دیوان طاهری سپاسگزاری کنم.

دیوان طاهری مجموعه کامل سروده‌های فارسی زنده‌یاد محمدحسین طاهری است. محمدحسین طاهری (١٣١٣ - ١٣٩٠)  از مردم تاکستان و آموزگار و مدیر دبستان در آن شهر بود. دیوان در ۶٢٩ صفحه تدوین شده است که از این صفحات، ٣٠ صفحه نمایه اشعار و اعلام است و حدود ٢٠ صفحه هم پیشگفتار تدوینگر و صفحات پیش از متن است؛ بنابراین ۵٨٠ صفحه، متن اصلی دیوان را شامل می‌شود و به تقریب می‌توان گفت دیوان طاهری دربردارنده حدود ٩ الی ١٠ هزار بیت اشعار فارسی است.

به لحاظ سبک شعر، اشعار دیوان طاهری در قصاید، به سبک خراسانی و در دیگر قالب‌های شعر (غزل، مثنوی، ترکیبات و مسمطات و رباعی و دوبیتی) اشعار به طرز سبک عراقی است. در این دیوان، قصایدی آمده که کاملا روشن است شاعر در سرودن آنها به قصاید فرخی سیستانی و ناصر خسرو نظر داشته است. همچنین استقبال‌ها و تضمین‌هایی که از غزلیات و مسمطات سعدی و غزلیات حافظ کرده پیروی شاعر را از سبک عراقی نشان می‌دهد. در بعضی از اشعار البته نمونه‌هایی از سبک دوره بازگشت مخصوصا تحت تأثیر اشعار قاآنی کاملا مشهود است اما در سراسر دیوان رد پایی از سبک هندی دیده نمی‌شود. چند نمونه هم البته شعرهایی در دیوان هست که متأثر از شاعران معاصر مانند افسانه نیما و بعضی غزلیات شاملو و سایه و شهریار است. 

 ویژگی‌های دیوان طاهری

به لحاظ مضامین شعر، می‌توانم بگویم اغلب اشعار دیوان طاهری همان مضامین سنتی و قدمایی شعر فارسی است. علاوه بر آن شاعر به مسائل اجتماعی هم توجه کرده است. این نکته را من در مقدمه دیوان  مشروح نوشته‌ام و فکر کنم بهتر است همان توضیح را اینجا برای خوانندگان این مصاحبه عینا نقل کنم :

«درون مایۀ اشعار عمدتا صبغه و حال و هوایی عاطفی  و عاشقانه دارد و جنبه‌های انسانی و اجتماعی نیز در سراسرآن مشهود است . سروده‌های طاهری هم، به مانند بسیاری از سروده‌های طرز قدمایی‌، مظهر تمام عیارِ همان  دغدغه‌ها و پرسش‌های همواره پایان ناپذیر ذهنیت شاعرانۀ هویت و اندیشۀ ایرانی است : پرسش و جست‌وجوگری از معمای آفرینش و هستی، حیرت و درماندگی، عشق، دلتنگی و  هجر و فراق، یأس وامید، حق‌گزاری و سپاس و ستایش و نکوهش، حسرت برگذشته و پشیمانی، نجوا و گفت‌وگوهای با خویش و...  

 شاعر این سروده‌ها  نیز در سراسر اشعار خود به  همان احوالات شاعرانه و برخوردار از اوصاف اخلاقی و شخصیتیِ ملهم از طرز نگریستن شاعرانه به عوالم روحی و دنیای بیرونِ خود به تمام و کمال دچار بوده است. به مقتضای شاعرانه اندیشیدن و سخن گفتن، دستخوش «زیروزبرشدن‌های عاطفی واحساسی» شده و  گاه و بیگاه نیز رشتۀ سخن  به دست «قضاوتِ  پُر تناقض» داده است. 

فارغ از آنچه گذشت، دیوان طاهری همچنین حائز بعضی نکته‌ها و گفته‌هایی است به نظر  شایستۀ اعتنا و تأملِ بیشتر که بررسی اجمالی آن‌، چه بسا ذهن و توجه خوانندگان این اشعار را فزون‌تر  معطوف خود کند و آنان را به جزئیات و آگاهی‌هایی راهنمون شود که در فهم دقیق‌تر و   روشن‌ترِ گذشته شاعر و گذشته‌های زادگاه او،  فراوان دستگیر و راهگشا باشد.  

نخست، خواننده نکته بین دیوان طاهری، از سرگذشت و مهم‌ترین وقایع  زندگانی شاعر   و نیز از دلخوری‌ها و غم‌ها و شادی‌ها و باورهای فرهنگی و اعتقادی‌، و از قضاوت‌ها  و آراء  ستایشگر یا منتقدانه او درباره معاشران و دوستان و اقوام و نزدیکان  و حتی از اظهارنظرهای او درباره خانواده‌اش مطلع می‌شود. بخشی از دیوان طاهری، درواقع نوعی شرح‌حال‌نگاری منظوم است که  پاسخ‌دهنده  پرسش خوانندگان و جویندگانی است که بخواهند روایت زندگانی شاعر را از زبان خود او بشنوند.

جنبه مهم دیگر دیوان طاهری، گزارش‌هایی  است عمدتا دقیق و مستند و جزئی‌نگرانه  (و با ذکر تاریخ) از  محیط و رویدادها و پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی روزگار و زادگاه  شاعر  که به روایت او در ضمن اشعاری بسیار، به نظم آمده است مانندِ شکوه‌ها از: مالکیت زمین‌های کشاورزی و مصائب زراعت و باغداری، خشکسالی، بلاها و مصیبت‌های طبیعی و آسمانی، مسائل درمان و بهداشت و آموزش و پرورش، معضلات بیمه بازنشستگان، تنگی معیشت و حقوق نابسنده فرهنگیان ومعلمان،  گرانی و کمبود اقلام و سهمیه‌بندی‌ها، بی‌لیاقتی و نادرستکاری صاحبان حرفه‌ها و مشاغل (اعم از وکیل و پزشک و بنا و پیمانکار و...)؛ همچنین  گرامی‌داشت دوران دفاع مقدس از وطن و ادای احترام به شهیدان و اسیران و آزادگان؛ حق‌سپاسی از انسان‌های لایق و خدمتگزار ؛ در مرثیه و منقبت پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصوم درضمن اشعاری آئینی و مذهبی ، سوگ‌سروده‌هایی در  غم درگذشت مشاهیر و استادان بزرگ ادب وتاریخ و فرهنگ ایران  و فرهنگ پروران و معلمان، و گزارش اخبار کانون‌های فرهنگی و انجمن‌ها ومحافل ادبی وشب‌های شعر و سخنرانی و... 

از این نظر در دیوان طاهری، جلوه‌ها وصحنه‌هایی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی زمانه و زادگاه شاعر، به نظم کشیده شده است. در  گزارش‌ها و روایتگری‌هایی هم که  دار سخن  صرفا به گردِ مسائل «اجتماعی و شأن وجدانِ کاری و پای بندی به اخلاق و درستکاری»  بوده است البته این  دسته از سروده‌ها تنها «صبغه گزارش و روایت» محض ندارد. در بیشتر این اشعار، رگه‌ها و رد پاهایی از «انتقاد و نقد و تذکر و تحذیر  و هشدار و راه نشان دادن و برحذر داشتن از بیراهه و انحراف و به خطا رفتن»  خود را نمایانده است درواقع می توان این قبیل اشعار را به نوعی نخستین نمونه‌های «شعر متعهد اجتماعی» و  نیز اولین تجربه‌های «نقد اجتماعی مصلحانه» در «ساحت شعرفارسی» در زادگاه شاعر دانست. این نوع شعر منتقدانه اجتماعی و متعهد در دیوان طاهری البته با بسیاری از سنن غالبِ سرودن چنین اشعاری در ادبیات فارسی نیز سازگاری چندان ندارد . لحن و زبان اشعار او ، اگر نگویم تماما بلکه قریب به تمام، برکنار از «هزل و هجو وتیزو تندی و رکیکی کلام» است. این مضمون در ادبیات فارسی (شعر یا نثر منتقدانه اجتماعی و متعهد)   در ذات خود پذیرای هرنوع  کلام و واژه «تند وبه دور از نزاکت رایج در گفتار» و موافق با لحن و بیان «هزل و هجوآمیز» است و شواهدی بسیار هم از آن در سابقه و سنت ادبیات فارسی و در دیوان‌ها و تذکره‌ها برجای مانده است. اما شواهد شعر منتقدانه اجتماعی و متعهد در دیوان طاهری، با بیانی مؤدبانه ولحنی برخوردار از وجاهت کلام، بامخاطبان به سخن آمده‌ند.» 

 شاعری که دوگانگی نداشت

شما گردآورنده و تدوین‌گر شعرهای پدرتان هستید، در واقع با این شاعر زیسته‌اید و تجربه زیسته او را از نزدیک مشاهده کرده‌اید، چقدر شخصیت شاعر به شعر هایش نزدیک بوده و در واقع تجربه زیسته‌اش در شعرهایش نمود دارد؟ 

در شخصیت ایشان اصولا در هیچ زمینه‌ای دوگانگی وجود نداشت. در تمام مسائل، حرف و عملش یکی بود. همهٔ کسانی که او را می‌شناسند اعم از دانش‌آموزانش یا معلمانی که سال‌ها همکارش بوده‌اند و نیز دیگر اهالی تاکستان به این نکته اذعان دارند که هیچ تفاوت و اختلافی میان گفتار و کردار ایشان ملاحظه نکرده‌اند. این ویژگی در تمام اشعار او کاملا مشهود است. زمینه و بستر بسیاری از اشعار منتقدانه او هم دقیقا از همین ویژگی شخصیت ایشان نشئت می‌گرفت. بعد هم باید این نکته را اضافه کنم او براساس قریحه شاعری و تجربه هنری این اشعار را سروده است ونه براساس توانایی دانش ادبی. بسیارند استادان و دبیران ادبیات فارسی که براساس دانش ادبی و معلومات خود شعر می‌گویند که البته موفق هم نبوده‌اند.

کم‌ترین اعتنایی به جریان‌های ادبی نداشت 

 شاعر این شعرها، دور از پایتخت به کار شعری پرداخته است، این موضوع چقدر در کار او تأثیر گذاشته است  و چقدر ایشان به جریان‌های ادبی توجه نشان داده است؟

من فکر می‌کنم اهمیت فرهنگی دیوان طاهری در همین ویژگی است که شاعر آن دور از پایتخت و در شهری می‌زیسته که زبان‌های تاتی تاکستانی و ترکی در آنجا رایج بوده است. از این لحاظ دیوان طاهری در تحکیم وحدت ملی و تقویت زبان فارسی بسیار مهم است و از این جنبه هم باید این دیوان معرفی و نقد و بررسی شود.

اما در خصوص «جریان های» ادبی رایج، می‌توانم بگویم شاعر، کمترین توجه و  اعتنایی به آن نداشت. تلقی او از مقوله شعر و ادبیات فارسی، فقط تعمق در دیوان شاعران بزرگ بود. همیشه هم کلیات سعدی، دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، مثنوی و غزلیات شمس، دیوان وحشی بافقی، فخرالدین عراقی، عارف قزوینی، ایرج میرزا، ملک الشعرای بهار، رهی معیری، اهلی شیرازی، قاآنی را در دست داشت و مطالعه می‌کرد. از میان شاعران معاصر هم فقط شهریار و سایه را مرتب می‌خواند. کمترین علاقه‌ای هم به سهراب سپهری و فروغ و اخوان ثالث نداشت. البته به حسین منزوی ارادت داشت و از اشعار او لذت می‌برد.

درباره این «جریان‌های ادبی» یاد خاطره‌ای افتادم و فکر کنم بد نباشد ذکر کنم. من در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ادبیات فارسی خوانده‌ام و در دوره دانشجویی سخت شیفتهٔ مسائل شعر نو و جریان‌های تجددگرایی ادبی بودم. زنده یاد دکتر فرشیدورد، استاد نقد ادبی و سبک‌شناسی ما بود. بارها سرکلاس با دکتر فرشیدورد درخصوص شعر نو و جریان‌های ادبی معاصر بحثم شده بود. دکتر فرشیدورد کمترین اعتنایی به این مسائل نداشت. یادم هست زنده یاد پدرم برای جشن فارغ‌التحصیلی من غزلی سروده و به نشانی گروه ادبیات فارسی پست کرده بود. نامه پدر چند روز بعد از فارغ التحصیلی به دستم رسید. وقتی رفتم گروه ادبیات نامه‌ام را بردارم دکتر فرشیدورد هم در گروه بود و با هم قدم زنان به بیرون دانشکده رفتیم. طی راه، ماجرا را گفتم. دکتر فرشیدورد با نهایت بی‌اعتنایی گفت پدر شما مگر شاعر بود؟ گفتم بلی و غزل پدر را به سوی دکتر فرشیدورد دراز کردم. با میلی توأم با اکراه کاغذ را گرفت. پدرم بسیار خوش خط بود. دکتر فرشیدورد تا خط پدر را دید گفت عجب خط زیبایی و شروع کرد غزل را خواندن.. به وسط غزل که رسید ایستاد. با تأمل بقیه غزل را خواند و متوجه شدم برگشت دوباره از اول خواند. بعد سرش را بلند کرد و با لحن عصبانیت و شوخی مآب گفت عجیب است از چنین پدر فاضل و فرهیخته‌ای فرزند ناخلفی چون شما تربیت شده است…بعد هم خندید… 

 شاعر غیر از زبان فارسی، گویا اشعاری به زبان اقلیم خود یعنی زبان تاتی داشته است، درباره تفاوت‌ها و شباهت‌های این اشعار می‌گویید؟

بلی شاعر دیوان طاهری، اشعاری به زبان تاتی تاکستانی هم سروده است. اتفاقا در یکی دوجا در دیوان شعر فارسی به این نکته اشاره و بدان مفاخره هم کرده است البته فضل تقدم سرودن اشعار تاتی تاکستانی، از آن پدر فرهیخته شاعر، زنده یاد میرزا علی‌محمد طاهری است. او نخستین کسی است که اشعاری به زبان تاتی تاکستانی سروده است. اما شعر تاتی صاحب دیوان طاهری، مشتمل بر دو منظومه بلند «آی، وارُن، وارُن» (ای باران، باران!) و  «آی فِرِم» (ای پسرم) و اشعاری در قالب غزل و رباعی است. مضامین اشعار تاتی، بیشتر پند و اندرز به آیندگان، ضبط و ثبت آداب و رسوم محلی و در مجموع در حوزه فرهنگ مردم است. غیر از این جنبه‌ها، اشعار تاتی این شاعر، به لحاظ گویش‌شناسی بسیار اهمیت دارد. خودشاعر بعضی از اشعار تاتی را به فارسی ترجمه کرده و تعلیقات بسیار راهگشایی هم در ذیل اشعارش به قلم آورده است. مجموعهٔ اشعار تاتی نیز در مجلدی با عنوان  «آی وارُن وارُن» در دست تدوین و آماده‌سازی است که امیدوارم تا پایان امسال منتشر شود.

انتهای پیام 

دیگر خبرها

  • استوری تند و تیز مدیر روابط عمومی سپاهان علیه رسانه فارسی‌زبان خارج از کشور + عکس
  • پویش نقالی شاهنامه در نمایشگاه کتاب برگزار می‌شود
  • دیدار رئیس سازمان فرهنگ با معاون وزیر خارجه ارمنستان
  • ایران در ارمنستان چگونه معرفی می‌شود؟
  • ایران هراسی در مقابل آموزش زبان فارسی و تبلیغ سفر به ایران
  • شاعری که براساس دانش ادبی شعر نسروده!
  • شیفتگانِ آن عارفِ عاشق/ ایرانیان زیادی مرید و دلبسته امام صادق بودند، از عطار و بایزید بسطامی تا جابر ابن حیان
  • منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
  • علم‌الهدی: وقتی نیرو‌های نخبه نظام به دنبال اجرای شرع و قانون بیفتند، باید حمایت مردم نیز پشتیبان آنها باشد/ حجاب متعلق به فرهنگ ایران است؛ در شاهنامه، فردوسی از قول منیژه نقل می‌کند «منیژه منم، دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنم آفتاب»
  • ببینید | ادبیات فارسی بر قله جهان